- пасовать (I) (нсв) II
- فعل pass(vt. & vi. & n.) گذشتن، عبور کردن، رد شدن، سپری شدن، تصویب کردن، قبول شدن، رخ دادن، قبول کردن، تمام شدن، وفات کردن، پاس، سبقت گرفتن از، خطور کردن، پاس دادن، رایج شدن، اجتناب کردن، گذر، عبور، گذرگاه، راه، گردونه، گدوک، پروانه، جواز، گذرنامه، بلیط، گذراندن، تصویب شدن
Русско-персидский словарь. 2009.